دانلود آهنگ آفتاب لب بوم بود که خدا منو به ننم داد

دانلود آهنگ آفتاب لب بوم بود که خدا منو به ننم داد

labkhand dokhtar aks mat

آفتاب لب بوم بود، كه خدا منو به نه‌نه‌م داد، قندون پر قند بود، كه خدا منو به نه‌نه‌م داد، چاي دون پر چای بود، سماور پر آب بود، آفتابه پر آب بود.

1. در قدیم برای به ذهن سپردن نام حیواناتی كه هر كدام را به یك سال نسبت می‌دادند، آن نامها را به صورت شعر در آورده كه به این صورت می‌باشد:
موش و بقر و پلنگ و خرگوش زین چار كه بگذرد نهنگ آید و مار اُونگه به اسب و گوسفند است حساب هندونه سگ و خوك آخر كار
2. بچه‌ها در قدیم، هنگام بازی شعرهایی می‌خواندند كه از آن قبیل می‌توان این شعر را نام برد، نام این شعر هست «ماههای سال» می‌باشد:
فروردین ماه گلها دنیا دارد تماشا اردیبهشت از سبزه زیبا می‌گردد صحرا
خرداد آید پیاپی با میوه‌ها گوارا تیر با خود آرِد گرما گرمک می‌گردد پیدا
مرداد از هندوانه پیدا شده به هر جا شهریور آرد انگور با خوشه‌های زیبا
مه از انار خندون پر می‌شود درختان آبان بِها خربزه پیدا شده هر روزه
آذر كم كم می‌بارد از ابر و تیر و بارون دی پرتغال و لیمو پیدا شده به هر سو
بهمن ز برف و سرما یخ می زند سر و رو اسفند آید بنفشه سبزه دمد لب جوی
3. نام این شعر «بسم الله الرحمن الرحیم» می‌باشد نخستین چه گردید جاری قلم به نام جهان آفرین زد قلم
زتحلیل بنوشت نام خدا رِدِهشَت زبان قلم شد دو تا پس آنگه نام پیامبر نوشت به او داده شد منصب سرنوشت
غذا را قلم گشت آگه زكار در آن دم بپرسید از كردگار كه این صاحب عزت جاه كیست كز او بهتر سَبلَ الله نیست
خطاب آمد از حق به موی قلم كه باشد محمد همان محرم كه از بحر او یافتم عالم وجود كه او نمی‌بود عالم نبود
4. نام این شعر هست «حضرت محمد» می‌باشد: كنار سبزه گفتم یا محمد میا ن سبزه گفتم یا محمد
محمد آمد و حاجت روا شد فرشته آمد و ذكر خدا شد 5. اگر دلت درد می‌كند بادی رها كن اگر خوب نشدی لعنت به ما كن
6. ماست و موسیل، خورد و گوزید، رفت تو هوا، دالامبی پوكید
7. شعری كه از زمان جاهلیت تا این زمان بر زبان مانده است كه از داشتن دختر نفرت داشته‌اند از این قرار است:

آهنگ آفتاب لب بوم بود که خدا منو به ننم داد

كلاغ گر خبر آورده گالفسی دختر آورده بلبل خبر آورده خانم پسر آورده
8. آفتاب لب بوم بود، كه خدا منو به نه‌نه‌م داد، قندون پُر قند بود، كه خدا منو به نه‌نه‌م داد، چای دون پر چای بود، سماور پر آب بود، آفتابه پر آب بود.
9. این تصنیف در سالهای قحطی و پس از آن بر سر بازنها بوده است.
بیل و كلنگ و تیشه پول پنجای نون نمی‌شه
دستبندی دونه‌دونه دادم به پنبه دونه
ای سال برنگردی تو كه با ما همچین كردی
با دیگرون چه كردی تمون دوخته دوخته
دادم به نونی سوخته بالاخونه و پایین‌خونه
دادم به چارتو چونه ای سال برنگردی
تو كه با ما همچین كردی با دیگرون چه كردی
استكان لب طلایی منو انداخ به گدایی
بشقاب و كاسه چینی آمو خیرشو نبینی
ای سال برنگردی تو كه با ما همچین كردی
با دیگرون چه كردی حموما رو تخته كردی
خونارو لخته كردی مردارو اخته كردی
زنارو شلخته كردی ای سال بر نگردی
تو كه با همچین كردی با دیگرون چه كردی
دسته مشكم آلبولو كرة دو غم زردآلو رفته اویاری برادِرم ستاره‌ها رو می‌شمارم
براش می‌كونم خاسگاری از یه دختر خونساری لباش سرخ و دساش بلور چشاش زاغ و موواش بور
صداش می‌زنم عمه قزی دور كالاش قرمزی 10. و باز در نزاعها نام شخص یا شهری را برده می‌خوانند:
…رگه‌رگه ….شما بزید و ما دگه ور می‌جیكیم روبونتون شاخ می‌زنیم تو ….نتون
یه روزی بود، یه روزگاری. پشت خونمون یه گودالی، بچه موش ناله می‌كرد، مادِرِش ماسوره می‌كرد. فیل اومد برقصِد، افتاد دندونش شیكس. گفتم: چه كونم. چاره كونم. رومو به دروازه كونم. صدای بزغاله كونم. پنجاه گوشت بسونم و قلیه كونم. قرمه كونم. بخورم، خورده می‌شد، نخورم، خوراك همسایه می‌شد. به خانوم گفت: برو چلفتی جمع كون، وقتی اومد گفت قِسَ‌م كو؟ گفت تون كلون‌دون. رفت وردارد، دید نیست. گفت: گربه سیایه خورده. گفت: كو گربه سیایه؟ گفت: رو چینه. گفت چینه كجوس؟ گفت خراب شده. گفت گردش كجوس؟ گفت: تو همبونه. گفت: همبونه كجوس؟ گفت بار شتر، گفت: شتر كوجوس؟ گفت تو صحرا، گفت: چی‌چی می‌خورد؟ گفت برگ چنار. گفت: چی‌چی می‌شاشد؟ گفت روغن چراغ، گفت چی‌چی می‌ریند؟ گفت: خرما سیا، گفت: بخور و بیا.
“`
گندم برشته، تختِش نبشته. باباش براغی، چشمش چراغی، رفتم به باغی، دیدم غلاغی، سرش بریده، خونش چكیده. ورداشتمو و دویدم، دویدم، دویدم، سر كویی رسیدم، سه تا خاتون دیدم، یكیش به‌مَ آب داد، یكیش به‌مَ نون داد، یكیش به‌مَ گلاب داد، نونو هشتم تو طاقچه، آبو دادم به باغچه، گلابو زدم به صورتم. باغچه به‌مَ علف داد، علف دادم به بزه‌چی، بزه‌چی به‌مَ پشگل داد، پشگلو دادم به نونبا، نونبا به‌مَ آتیش داد، آتیشو دادم به زرگر، زرگر به‌مَ قیچی داد، قیچی و دادم به ملّا، ملّا به‌مَ كتاب داد، كتابو دادم به خدا، خدا به‌مَ مراد داد، مرادو دادم به بابا، بابا به‌مَ یه كله خرما داد، گفتم یكی دیگه، زد تو گوشم، كالام افتاد دم خونه قاضی، رفتم وردارم، دیدم سگ به شیكمبه افتاد. گربه به دمبه افتاد، آتیش به پمبه افتاد، زیپ‌زیپ پمبه.
“`
گنجشكه اشیر و مشیر، لبی حوض‌مو نشین. بارون میاد تر میشی، برف میاد گندلی میشی، می‌افتی تو حوض نقاشی، كی‌ درد می‌آرد؟ فراش باشی. كی‌میگیردد؟ قصاب باشی. سَرِد می‌بُرد با كارتی كاشی، كی می‌پزدد؟ آشپز باشی. چی‌چی می‌پزد؟ آش ترشی، كی‌می‌خوردد؟ شازده باشی.
“`
گنجیشكة دلیلی، بابائی منو ندیدی؟ بله بله مَ دیدم، رفت برود كَمره، آرد بیارد دو خره، مادرم كلوچی كونه، دادام تاپوچی كنه.
“`
لالالالا گل پونه/ سگه اومد در خونه/ چخش كردم بدش اومد/ نونش دادم خوشش اومد.
لالالالا گل پونه/ خدا داده سه تو دونه/ یكی رفته به اویاری/ یكی رفته به گویاری/ یكی رفته به ملایی/ لالالالا
لالالالا گل خشاش/ بابا رفتس، خدا همراش/ لالالالا
“`
معمولاً در نزاع بین اطفال این تصنیف خوانده می‌شود. نام شخص یا محله یا طایفه‌ای را برده می‌خوانند:
دیگه بعد از این، آب دزدكی نمی‌ره لتاتون
ارسی نوك نوكی نمی‌ره پاهاتون/ چارقد پولكی نمی‌ره سراتون
پك بزنید به قلیون/ طلاق شده فراوون
جواب سلام علیكه/ پشه سوار ككه/ شوهر رفته تو كادون/ زن اومده به میدون/ پك بزنید به قلیون/ طلاق شده فراوون.
“`
در یك بازی بچگانه، كودكان كنار هم ننشسته پاهایشان را به موازات هم دراز كرده و شخصی كه در میان نشسته است تصنیف زیر را خوانده بر روی زانوان سایر بچه‌ها می‌زند، تصنیف روی پای هركس كه تمام شد باید پایش را جمع كند.
اتوتِل توت و مَتِل/ ما دخترون لشگریم/ تكیه نداریم بزنیم/ تكیه ما اثر دارد/ جن و پری خبر دارد/ كی برِوِد، كی نرِوِد/ غلام سیاه، قاراسیاه/ این برِوِد، اون نَرِوِد/ یه پادو ورچین./
“`
اَرِك و مَدِك، دودوری/ گاوی حسن چه جوری/ نه شیر دارد نه پستون/ گاوشو ببر هندستون/ یه زنی گرجی بستون/ اسمشو بذار عمقزی/ دور كلاش قرمزی.
“`
سر كوی بلند تشتی به بارس برنج قل می‌زند دل بیقرارس برنج قل می‌زند با شیر میشان آقام نی می‌زند با قوم و خویشان
كجا نی می‌زند؟ دردش بمیرم به دسمال كتون گردش بگیرم دو دسمال كتون، ریشه‌ طلائی به آقام می‌برازد پادشاهی
“`
سركوی بلند من خوشه‌چینم طلسم نقره رو گل ور می‌چینم طلسم نقره رو بشكن، طلاكون دودس برو گردن خوشید و ماكون
اگر خورشید و ما آنجا نباشد برو بنشین توكل برخدا كون
“`
قبا آبی، قبایت مَلّه ملّه سر شانه‌ات گرفته گرد گلّه قبایت را بكن تا من بشورم به آب دیده و صابون برّه
“`
قبا آبی، قبایت پشت پایت طلا و نقره گیرم كفشهایت به هر مجلسی نشستی خوش حكایت من مسكین به قربان صدایت
“`
سر راهت نشینم فال گیرم اگر قاصد بیاد. احوال گیرم اگر قاصد بیاد و من نبینم سر شوم تب كونم، صاحبش بمیرم
“`
ستاره سر زد و ما هم بدنبال بزرگ قافله كی میكنی یار بزرگ قافله لنگر بینداز كه فردا می‌رسیم بر خدمت یار
“`
از در كه در آمدی و سیبم دادی همرنگ خودت سرخ و سفید دادی سیبی كه تو داده‌ئی هنوزش دارم صد نقره گرفتم و عزیزش دارم
“`
از در كه در امدی خندان خندان چشمت به نگاه و چادرت بر دندان چشمت به نگاه و چادرت می‌لرزید این خال لبت به عالمی می‌ارزید

“`

صحرای سفید و خوشه‌ها مرواری این یار كی‌اس كه می‌كند اویاری مخمل بخرید، سایه كنید صحرا را آفتاب نخورد شاخه گل رعنا را
“`
هزار و هفتصد و یك حمد كاری بدرگاه آمدم با چشم زاری شب آدینه و وقت مناجات مرادم را بده یا قاضی‌حاجات

میانگین امتیاز / 5. تعداد آرا:

بدون رای ! اولین کسی باش که رای میده !

دیدگاه خود را بگذارید
    دانلود آهنگ های سال ۱۴۰۳ یکجا 😲