دانلود آهنگ احمد شاملو در آستانه – باید استاد و فرود امد
دانلود آهنگ احمد شاملو در آستانه
ترانه های قدیمی خاطره انگیز و زیرخاکی شاد و غمگین ♫♪ ماندگار با کیفیت بالا ♫♪
“از آلبوم در آستانه”
ترانه از: ” نیما یوشیج”. موزیک و تنظیم موسیقی : احمد شاملو
با لینک مستقیم , کیفیت های 320 و 128 MP3 , به همراه پخش آنلاین و سوپرایز کیفیت اورجینال ♫♪ + متن ♫♪ بسیار زیبا
Download a song of Ahmad Shamlou
.
متن آهنگ در آستانه از احمد شاملو
باید استاد و فرود امد بر استان دری که کوبه ندارد
چرا که اگر بهگاه امدهباشی دربان به انتظار توست و اگر بیگاه
به درکوفتنات پاسخی نمیاید
کوتاه است در پس ان به که فروتن باشی
ایینهیی نیکپرداخته توانی بود انجا تا اراستگی را پیش از درامدن در خود نظری کنی
هرچند که غلغلهی ان سوی در زادهی توهم توست نه انبوهی مهمانان که انجا
تو را کسی به انتظار نیست که انجا جنبش شاید اما جنبندهیی در کار نیست
نه ارواح و نه اشباح و نه قدیسان کافورینه به کف نه عفریتان اتشینگاوسر به مشت
نه شیطان بهتانخورده با کلاه بوقی منگولهدارش نه ملغمهی بیقانون مطلقهای متنافی.
تنها تو انجا موجودیت مطلقی موجودیت محض، چرا که در غیاب خود ادامه مییابی و غیابت
حضور قاطع اعجاز است. گذارت از استانهی ناگزیر فروچکیدن قطره قطرانی است در نامتناهی ظلمات:
« دریغا ایکاش ایکاش قضاوتی قضاوتی قضاوتی درکار درکار درکار میبود!»
شاید اگرت توان شنفتن بود پژواک اواز فروچکیدن خود را در تالار خاموش کهکشانهای بیخورشید
چون هرست اوار دریغ میشنیدی: « کاشکی کاشکی داوری داوری داوری درکار درکار درکار درکار…»
اما داوری ان سوی در نشسته است، بیردای شوم قاضیان ذاتش درایت و انصاف هیاتش زمان
و خاطرهات تا جاودان جاویدان در گذرگاه ادوار داوری خواهد شد.
بدرود! بدرود! (چنین گوید بامداد شاعر:) رقصان میگذرم از استانهی اجبار شادمانه و شاکر
از بیرون به درون امدم: از منظر به نظاره به ناظر.
نه به هیات گیاهی نه به هیات پروانهیی نه به هیات سنگی نه به هیات برکهیی،
من به هیات «ما» زاده شدم به هیات پرشکوه انسان تا در بهار گیاه به تماشای رنگینکمان پروانه بنشینم
غرور کوه را دریابم و هیبت دریا را بشنوم تا شریطهی خود را بشناسم و جهان را به قدر همت و فرصت خویش معنا دهم
که کارستانی از ایندست از توان درخت و پرنده و صخره و ابشار بیرون است.
انسان زاده شدن تجسد وظیفه بود: توان دوستداشتن و دوستداشتهشدن
توان شنفتن توان دیدن و گفتن توان اندهگین و شادمانشدن
توان خندیدن به وسعت دل، توان گریستن از سویدای جان
توان گردن به غرور برافراشتن در ارتفاع شکوهناک فروتنی
توان جلیل به دوش بردن بار امانت و توان غمناک تحمل تنهایی
تنهایی تنهایی تنهایی عریان انسان دشواری وظیفه است.
دستان بستهام ازاد نبود تا هر چشمانداز را به جان دربرکشم
هر نغمه و هر چشمه و هر پرنده هر بدر کامل و هر پگاه دیگر
هر قله و هر درخت و هر انسان دیگر را
رخصت زیستن را دستبسته دهانبسته گذشتم دست و دهان بسته
گذشتیم و منظر جهان را تنها از رخنهی تنگچشمی حصار شرارت دیدیم و اکنون
انک در کوتاه بیکوبه در برابر و انک اشارت دربان منتظر!
دالان تنگی را که درنوشتهام به وداع فراپشت مینگرم فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه بود
اما یگانه بود و هیچ کم نداشت. به جان منت پذیرم و حق گزارم! (چنین گفت بامداد خسته.)
دانلود آهنگ در آستانه احمد شاملو