دانلود آهنگ احمد شاملو من بامدادم
دانلود آهنگ احمد شاملو من بامدادم
ترانه های قدیمی خاطره انگیز و زیرخاکی شاد و غمگین ♫♪ ماندگار با کیفیت بالا ♫♪
“از آلبوم مدایح بی صله”
ترانه از: “احمد شاملو” , موزیک و تنظیم موسیقی : احمد شاملو
با لینک مستقیم , کیفیت های 320 و 128 MP3 , به همراه پخش آنلاین و سوپرایز کیفیت اورجینال ♫♪ + متن ♫♪ بسیار زیبا
Download a song of Ahmad Shamlou
.
متن آهنگ من بامدادم از احمد شاملو
من بامدادم سرانجام خسته
بی انکه جز با خویشتن به جنگ برخاسته باشم
هرچند جنگی از این فرسایندهتر نیست
که پیش از انکه باره برانگیزی اگاهی
که سایهی عظیم کرکسی گشودهبال
بر سراسر میدان گذشته است:
تقدیر از تو گدازی خونالوده در خاک کرده است
و تو را دیگر از شکست و مرگ گزیر نیست
من بامدادم شهروندی با اندام و هوشی متوسط
نسبم با یک حلقه به اوارگان کابل میپیوندد
نام کوچکم عربیست نام قبیلهییام ترکی کنیتم پارسی
نام قبیلهییام شرمسار تاریخ است و نام کوچکم را دوست نمیدارم
(تنها هنگامی که توام اواز میدهی این نام زیباترین کلام جهان است
و ان صدا غمناکترین اواز استمداد) در شب سنگین برفی بیامان
بدین رباط فرود امدم هم از نخست پیرانه خسته
در خانهیی دلگیر انتظار مرا میکشیدند کنار سقاخانهی اینه
نزدیک خانقاه درویشان (بدین سبب است شاید که سایهی ابلیس را
هم از اول همواره در کمین خود یافتهام).
در پنجسالگی هنوز از ضربهی ناباور میلاد خویش پریشان بودم
و با شغشغهی لوک مست و حضور ارواحی خزندگان زهراگین برمیبالیدم
بیریشه بر خاکی شور در برهوتی دورافتادهتر از خاطرهی
غبارالود اخرین رشتهی نخلها بر حاشیهی اخرین خشکرود.
در پنجسالگی بادیه بر کف در ریگزار عریان به دنبال نقش سراب میدویدم
پیشاپیش خواهرم که هنوز با جذبهی کهربایی مرد بیگانه بود.
نخستینبار که در برابر چشمانم هابیل مغموم از خویشتن تازیانه خورد ششساله بودم.
و تشریفات سخت درخور بود:
صف سربازان بود با ارایش خاموش پیادگان سرد شطرنج،
و شکوه پرچم رنگینرقص
و داردار شیپور و رپرپهی فرصتسوز طبل
تا هابیل از شنیدن زاری خویش زردرویی نبرد.
بامدادم من خسته از با خویش جنگیدن
خستهی سقاخانه و خانقاه و سراب
خستهی کویر و تازیانه و تحمیل
خستهی خجلت از خود بردن هابیل.
دیری است تا دم بر نیاوردهام اما اکنون
هنگام ان است که از جگر فریادی برارم
که سرانجام اینک شیطان که بر من دست میگشاید.
صف پیادگان سرد اراسته است و پرچم
با هیبت رنگین برافراشته.
تشریفات در ذروهی کمال است و بینقصی است
راست در خور انسانی که برانند
تا همچون فتیلهی پردود شمعی بیبها
به مقراضش بچینند.
در برابر صف سردم واداشتهاند و دهانبند زردوز اماده است
بر سینی حلبی کنار دستهیی ریحان و پیازی مشتکوب.
انک نشمهی نایب که پیش میاید عریان
با خال پرکرشمهی انگ وطن بر شرمگاهش
وینک رپرپهی طبل: تشریفات اغاز میشود
هنگام ان است که تمامت نفرتم را به نعرهیی بیپایان تف کنم.
من بامداد نخستین و اخرینم هابیلم من
بر سکوی تحقیر شرف کیهانم من
تازیانهخوردهی خویش که اتش سیاه اندوهم
دوزخ را از بضاعت ناچیزش شرمسار میکند.
دانلود آهنگ من بامدادم احمد شاملو